اطلاعات/یادداشت/16بهمن 97
فتح الله املی
خوب به این خبر دقت کنید: در طول ۲۴ ساعت گذشته، ۷ میلیارد مترمکعب در ایران باران بارید. برای آنکه بدانیم این عدد چقدر بزرگ است، بد نیست اشاره کنیم که کل نیاز سالانه کشور به آب شرب ۷ میلیارد مترمکعب است. یعنی در روز دوشنبه خداوند به اندازه نیاز تمام مردم ایران به آب شرب، باران فرو فرستاده است. اما این باران چه سرنوشتی داشته است؟ به دلیل بارشهای شدید در استان لرستان، دو رودخانه کشکان و خرمرود طغیان کرد و سیلاب بخشی از شهرهای پلدختر، خرمآباد و روستاهای اطراف آنها را فرا گرفت و خساراتی برجا گذاشت. در آذرماه امسال هم سیل ۳۱۰ میلیارد تومان به بخشهای مختلف شهرستان پلدختر خسارت وارد کرده بود… افزایش بارندگی و نیز باز شدن دریچههای سدهای کرخه و دز و عدم مدیریت سیلاب، باعث شده است شمار زیادی از روستاها و شهرهای حوزه این دو رودخانه با سیل و آبگرفتگی روبرو شوند و شهر مرزی «رُفیع» در خوزستان تخلیه شود. دقت کنید که هم لرستان و هم خوزستان از جمله استانهایی هستند که در رابطه با مباحث مربوط به انتقال آب با استانهای همجوار کشمکش دارند و نمایندگان استانهای جنوبی به شدت حساس هستند تا سهمی از آب مردم منطقه آنها به استان دیگری نرسد و باز دقت کنید که بحث آب در کشور چقدر جدّی است و همواره گفته میشود ایران کشور خشک و کم آبی است، لذا باید از قطره قطره آب موجود حفاظت کنیم و از هدر رفت آن بکاهیم و مدیریت روان آبها را جدّی بگیریم. هنوز هم یادمان نرفته که چند بار در ماههای اخیر خط لوله انتقال آب از اصفهان به یزد که سهم بسیار محدودی از آب سرشاخههای چهارمحال دارد که از اصفهان میگذرد و بخشی از آن به یزد و کرمان میرود، تخریب شد و مشکلاتی را به بار آورد و باز یادمان نرود که در یکی دو روز گذشته باز کردن دریچه سد زاینده رود و زنده کردن این رود آن هم با سرازیر کردن ۷۰ مترمکعب آب در هر روز به رودخانه چه شوقی از نشاط و سرزندگی به مردم منطقه هدیه داد و فعلاً دو هفتهای آنها را به پایکوبی و تجربه زندگی بانشاط در کنار سیوسه پل و پل خواجو واداشت، آن هم با تقدیم بخشی از ذخیره ۱۷۰ میلیون متر مکعبی آب جمع شده پشت سد. دقت کنید که آب پشت سد هنوز کمتر از ۱۸۰ میلیون متر مکعب است و کل ظرفیت سد هم حدود یک میلیارد است که اگر به این ظرفیت برسد، تمام نیاز آبی این سه استان را پاسخ خواهد داد. حال دوباره به خبر صدر مقال دقت کنید. تنها در ۲۴ ساعت ۷ میلیارد مترمکعب باران باریده و این همه آب، منجر به میلیاردها تومان خسارت بهخاطر سیل شده است! کل نیاز پایتخت به آب شرب با این همه سکنه کمی بیشتر از یک میلیارد متر مکعب در سال است. هزاران میلیارد تومان هزینه صورت گرفته تا با تزریق یک میلیارد متر مکعب آب دریاچه ارومیه از مرگ برهد و میلیونها نفر سکنه اطراف این دریاچه حیات و محیط زیستشان به خطر نیفتد. به راستی مهمترین مشکل کشور ما قهر خدا، کمبود باران و خشکسالی است یا چیز دیگری که به خداوند هیچ ربطی ندارد و محصول بیتدبیری بندگان خداست؟ البته در اینکه ما به اندازه اروپا بارندگی نداریم و در منطقه گرم و خشک زندگی میکنیم، تردیدی نیست، اما آیا تازه به این حقیقت رسیدهایم؟ آیا منتظریم خداوند مثل برخی کشورهای اروپایی که در اقلیم سبز زندگی میکنند، به صورت آرام و یکنواخت و البته به موقع آن هم آن طور که ما میخواهیم باران نرم تنظیم شده برایمان بفرستد تا مشکلمان حل شود؟ اینکه بعد از بارندگی به مصیبت دچار آییم و زانوی غم به بغل بگیریم و خدا خدا کنیم تا هرچه زودتر باران بند بیاید تا پلها و خانههای کمتری را خراب کند، نشانه ضعف ما آدمهاست که علم و تدبیر و عقل را به خوبی به کار نمیگیریم. مدیریت و کنترل روان آبها و استفاده درست از آن ابتدایی ترین نیاز ماست. رحمتالهی را با سوء مدیریت تبدیل به زحمت میکنیم. اگر قدرت جواهری به نام باران را که از آسمان بر ما میریزد خوب میدانستیم، نمیگذاشتیم حتی یک کاسه از آن هدر رود. لایروبی رودخانهها، ایجاد مسیرهای فرعی برای انتقال آب پرحجم، ایجاد ذخیرهگاههای طبیعی در مواردی چون بارشهای شدید برای جلوگیری از سیلاب، احیای سیستم کانالهای وسیع نگهداری آب در قنوات که در فرهنگ ما ریشه تاریخی هم دارد، ذخیرهسازیهای مناسب آب در زیرزمین به جای اصرار بر سدسازی که افزایش تبخیر آب را به دنبال دارد، ایجاد روشهای کارآمد و کارشناسی شده انتقال آب به ویژه در مواقع بروز سیل و سیستمهای مناسب هدایت و انحراف روان آبها و رودخانهها در هنگام بارشهای شدید و مواردی از این دست در کنار سایر توصیهها و الزامات که به بهسازی روشهای استفاده از آب و مکانیزاسیون کشاورزی مرتبط است، از جمله اقداماتی است که ما بندگان خدا باید انجام دهیم تا یک روز از خشکسالی ننالیم و به خاطر آب به جان یکدیگر نیفتیم و روز دیگر از سیلاب و خسارات آن آه و ناله و فریاد سرندهیم و نزول بارشی به قدر نیاز سالانه تمام مردم ایران به آب شرب تنها در یک روز، به جای نشاط و شادمانی و شکر، مصیبت به بار نیاورد.