جوان/اندیشه/23 دی 97
انسانهایی که در صراط مستقیم حرکت میکنند، سیر خطی آنها میل به اعتلا دارد و بعد اخلاقی بر ابعاد حسابگر عقلی و شهوتمدار حسی برتری مشهودی مییابد. خط حرکت این انسانها بیشتر در عالم معنا و بالا تعریف میشود. آنها نسبت به جریانات عوالم دیگر که بر محور حکمت بنا شده است، آگاهتر هستند.
جوان/ اندیشه/23 دی97
دکتر حسينعلي رمضاني حرکت، یکی از موضوعات اساسی در فلسفه است که حتی آن را میتوان جزو وجوه افتراق برخی مکاتب فلسفی با یکدیگر به حساب آورد. به عنوان مثال فلسفه صدرایی تبیینی از حرکت ارائه میدهد که با نام حرکت جوهری خود را از سایر مکاتب قبل از خود متمایز میسازد. در قرآن نیز موضوع حرکت بسیار اهمیت دارد و به استناد برخی کتب قرآنپژوهی، انواع مختلفی از حرکت را میتوان به استناد قرآن برشمرد. از اقسام حرکت مادی اعم از حرکت خاص احشام، حرکت خاص تخت ملکه صبا، حرکت کوهها همچون ابر که اشاره به حرکت وضعی دارد تا حرکت متعالی و تکاملی وجود مقدس حضرت ختمی مرتبت در سیر معراج به سوی ذات حق تعالی. موضوع حرکت با تبیین ابعاد هستی و ماهیت وجود انسان امکانپذیر است و به عبارتی برای درک انواع حرکت آدمی باید ابتدا به مباحث انسانشناسی رجوع کرد. با بررسی نظرات فلسفی و عرفانی مبتنی حکما و عرفای مسلمان میتوان انواع حرکت را مرور کرد و از آن جمله حرکت خطی است که نوشتار زیر درصدد ارائه مدلی از انواع آن است. خط در هندسی هستی خط در نظام معرفتی در هندسه هویت مییابد. خط بر مقادیر نقطه در نسبت با نقطه یا نقاط دیگر معنا یافته و تعیین مقادیر و میزان موجب نظم پدیدهها میشود. هندسه به عنوان شاخهای از علوم ریاضی به معنای قرار گرفتن عدد در دو بعد فضا و مکان تعبیر شده است (هلزی هال، ۱۳۶۹: ۴۳). طول، عرض و عمق سه بعد مکان را تشکیل داده و در امتداد بعد چهارم زمان حرکت تولید میشود. فضا در درون سه بعد مکانی به علاوه بعد چهارم زمانی هویت زمینهای یا شرایط به خود میگیرد. خط یعنی حرکت و جابهجایی یک شئ از یک نقطه به نقطه دیگر. حرکت شئ از یک نقطه به نقطه دیگر دارای سه متغیر مکانی، زمانی و فضایی است. حرکت در مکان یعنی جریان؛ حرکت در زمان یعنی سیر و تاریخ و حرکت در فضا یعنی شرایط، شکل میگیرد. جریان حرکت در نظام هستی نمایان و قابل لمس است و انسان به عنوان فاعل شناسا، حرکت را وارد سامانه معرفتی خود میکند و هویتی هندسی به آن میدهد. انسان با ابزار معرفتی مانند حواس پنجگانه و عقل استقرایی و قیاسی به ترسیم هندسی این حرکات و خطوط اقدام میکند. یک خط جریانی است که در سیر زمانی و در شرایط پیرامونی پدیدار میشود. حرکت در نظام هستی جهات مختلفی به خود میگیرد. حرکت خطی به اشکال مستقیم، هفت و هشتی (سینوسی)، رفت و برگشتی (سیکلی) و زیگمایی و... قابل ترسیم است. حرکت مستقیم در سه حالت رو به بالا، پایین و راست قابل تفکیک و تقسیم هستند. خط حرکت و جریان زندگی انسانها نیز نسبت به سه متغیر مکان (زمین)، زمان و فضا (زمینه) و در رابطه با اجزای دیگر هستی اشکال مختلفی را به نمایش میگذارد. خط زندگی یک موجود برخلاف نظر فلاسفه و علمای مادی، صرفاً در یک بعد فیزیکی یا زیستی محدود نمیشود؛ بلکه از دید بنده در سه حرکت درونی، طبیعی و ماورا طبیعی به صورت خطوط موازی (Parallel lines) یا جهانهای موازی سهگانه (Triple parallel Univar's) قابل ترسیم هستند. سه حرکت خطی در عرصه هستی این حرکات در انسان بر اساس ابعاد وجودی آن به شرح ذیل بیان میشود: الف) حرکت درونی که ناشی از رجوع به بعد عقلانی است. ب) حرکت طبیعی که ناشی از رجوع به بعد حسی است. ج) حرکت ماورایی که ناشی از رجوع به بعد روحانی است. موجودات دیگر هستی نیز در نسبت با زمان دارای سه حرکت و خط سیر هستند که عبارتند از: الف) حرکت درونی اجسام که در سیر «اندر» زمان قابل درک است. ب) حرکت طبیعی اجسام که «در» زمان قابل شناخت است. ج) حرکت ماورای طبیعی اجسام که «بر» زمان و فرا زمان قابل درک است. انسانها برای درک و شناخت خطوط حرکت و جریان وجودی خویش و اشیای دیگر نیاز به شناخت دقیق خود دارند. تا شناخت دقیق از حرکت و جریان خطوط وجودی انسان در نسبت با خود حاصل نشود در نسبت به دیگر ابعاد وجودی هستی ناتوان خواهد بود. ابعاد وجودی انسان سهگانه است، لذا وجوه خطوط حرکت انسانی نیز سه وجهی خواهد بود. این ابعاد و خطوط سهوجهی در نسبت با سهوجه هستی تعریف شده است. ۱) بعد جسمی انسان و خَلق و خط سیر حرکت جسم از ایجاد، کمال و معاد. ۲) بعد عقلی انسان و معرفت و خط سیر حرکت عقل از مبادی تا مقدمات و نتایج. ۳) بعد قلبی و روحی انسان و خُلق و خط سیر حرکت قلب از حب و بغض، جهات حرکت تا سلامت. خط سیر بُعد مادی و کالبدی هستی که جسم انسان نیز شامل آن بوده از حواس مادی بهره گرفته و بر آنچه قابل لمس و مشاهده و در حال تغییر دائمی است، بنا میشود. این خط سیر دانیترین حالت حرکت انسان محسوب میشود. ماجرای کسی که سرش را پایین انداخته و زندگیاش را روی یک خط راست (خط راست در اینجا به معنای صراط مستقیم نیست) بنا کرده است؛ با حرکت خط به سوی بالا و میل به عدد هشت، فکر میکند با معجزهای مواجه شده و با حرکت خط به سوی پایین و میل به عدد هفت، منتظر یک بلای عظیم میماند. این انسانها عمر حیوانی و نباتیشان را طی میکنند. انسانهایی که تمام اهداف و سیر زندگی خویش را حول خط عرضی و زیستی قرار میدهند، زندگی پست و دانی دارند. زندگی خطی دارای هویتی یکنواخت و نقطه به نقطه در عرض هستی دارد. این جریان در خط سیر مادی و بعد جسمانی تعریف میشود و انسانی که تمام همّ خود را در دایره ماده ببیند، راهی برای رفتن به خارج از دایره زمان و مکان نخواهد یافت. انسانهایی که خود را محکوم در خط راست کردهاند از نقطهای به نقطه دیگر انتقال مییابند. خط راست حالتی از یک حرکت انسانی است که به صورت عرضی رسم شود. تمام محدوده درک چنین انسانی فقط جسمانیت اوست. خط ممتد عرضی حد یقفی در زمان مرگ جسم دارد. پس از مرگ جسم، خط نیز متوقف میشود. اگر هم در بعد کالبدی در تغییر حرکت مادی، چیزی را بر روی خاک بر جای گذارد، در دایره مکان و زمان باقی نخواهد ماند و رو به زوال و فنا میرود. خط سیر بُعد فکری و معرفتی که عقل انسان را هدف قرار داده، از قوه عاقله و ناطقه انسان بهره گرفته و بر آنچه قابل درک و فهم بوده و بر اساس ماده خام قیاس یا استقرا بنا نهاده شده، شکل میگیرد. خط سیر انسانهای منطقی و فیلسوف را که همه جریان هستی را در دایره عقل تعریف میکنند و به دنبال مقدمات مفهومی و تصوری، ماده خام صغروی یا قواعد کلی کبروی قضایا، حرکت عقل از مبادی معلوم تصوری برای نشان دادن مجهولات تصوری، صورت میگیرد، از این دسته محسوب میشوند. خط سیر عقل در دایره مفاهیم شکل میگیرد و منطق ابزاری میشود برای بیان حدود و ثغور مفاهیم و گزارههای عقلی و مصون داشتن فکر از خطا. فیلسوفان مادی که شکلدهنده حرکت و جریان خطوط مکاتب فکری غرب هستند، به جای رجوع به مقدمات معنایی و درونی به بعد جسمانی نظر افکنده و قضیه منطقی با صغری و کبری کالبد هستی هویت میگیرد. خط سیر حرکت عقلانی مادی و علمزده نتیجهای جز سردرگمی انسان و تنزل او در سیر خط دانی هستی نخواهد بود. خط سیر حرکت قلبی و روحی انسان با اخلاقیات ارتباط دارد. بایدها و نبایدهای اخلاقی که جهات حرکت را نشان میدهد و در انجام دادن یا ندادن یک فعل یا حرکت قلب در نیات، موجب رشد و غی انسان میشود. حرکت قلب در حب و بغض نسبت به خوبیها و بدیها و زیبایی و زشتیها هویت مییابد. هر چه قلب مایل به خوبیها باشد، سلامت آن حفظ میشود و سلامت قلب موجب تمایل به خوبیهاست و بالعکس. انسانهایی که در بعد قلبی و خُلقی رشد کنند، ایمان به عوالم دیگر میآورند، بنابراین نوع خط حرکت مستقیم آنها به صورت طولی، تشکیکی و ذومراتبی است. تعامل سه خط در سیر هستی در نگاه اسلام، تعامل بین این سه خطِ سیرِ هستی و معرفتی در وجود انسان و در نقطهای به نام حکمت قابل جمع و تلاقی است. اتحاد و انطباق بین این سه خط موازی زمانی صورت میگیرد که انسان حس و عقل را در ذیل روح مودب کند. در باور صادق محقق و مدعی این فرض، این سه خط موازی در سه وقت منطبق بر هم شده و تلاقی خواهند یافت. نقطه مرگ، قیامت صغری و قیامت کبری. البته در این دنیا و در زمان حیات نیز این سه جریان خطی به واسطه خواب نزدیک به انطباق بر یکدیگر خواهند شد. نکته جالب توجه اینجاست که با نزدیک شدن این سه بُعد در نسبت به یکدیگر و برتری بُعد ماورایی بر ابعاد جسمی و عقلانی، زمان هویت خویش را از دست داده و گذشته و آینده، نزد انسانی که به وحدت این سه حرکت موازی در آن (حال) رسیده است، واضح میشود. انسانهایی که در صراط مستقیم حرکت میکنند، سیر خطی آنها میل به اعتلا دارد و بعد اخلاقی بر ابعاد حسابگر عقلی و شهوتمدار حسی برتری مشهودی مییابد. خط حرکت این انسانها بیشتر در عالم معنا و بالا تعریف میشود. آنها نسبت به جریانات عوالم دیگر که بر محور حکمت بنا شده است، آگاهتر هستند. همه هستی در دید این عرفا و حکما خبر از فعل و انفعالات خطوط و جریانات عوالم ماورایی دارد. جنس موجودات این عوالم نه مادی و نه مفهومی است، آنها ماهیتی کاملاً روحانی و معنایی دارند. بنابراین در جمعبندی این مدعا بیان میشود که حرکت در وجوه مختلفی در هستی به کشل خط قابل مشاهده است. یکی از وجوه این حرکات در سیر خطی، خط مستقیم است که خود شامل سه وجه میل به بالا، پایین و راست خواهد داشت. خطوط سهگانه فوق در سیر خلق، تکامل و معاد قرار دارند و با توجه به سه حالت جسمی، عقلی و روحانی به صورت موازی در عوالم سهگانه هستی در حال حرکت هستند، بنابراین این سه حالت که بیان داشتیم در چند نقطه و اوقات منطبق بر هم میشوند، خود موجب شکلگیری جریانات و مکاتب معرفت علمی، فلسفی و عرفانی شده است. مباحث فوق مقدمه و بابی در حوزه معرفتشناسی اسلامی است که در قالب یک ادعا در نسبتسنجی هستی با انسان و معرفت بیان شده است.