جوان/سبک زندگی/17 دی 97
احساس مسئولیت مال دیگران است و ربطی به من ندارد! وظیفه مال دیگران است و ربطی به من ندارد! «شهر من خانه من» شعاری بیش نیست و خانه من خانه من است و شهر من شهر من نیست! همه مشکلات تقصیر دیگران است و من از همه شاکی هستم، چون جز من هیچ کس کارش را درست انجام نمیدهد! خلاصه اینکه همه بد هستند و من خوبم! اگر باور نمیکنید به مثالهایی که در این نوشته آمده است توجه کنید. من مسئولیتی در قبال زباله دیگران ندارم! تا به حال برای شما پیش آمده است در خیابان شاهد این باشید که شهروندی آشغال خود را از پنجره ماشین بیرون میاندازد و پایش را روی پدال گاز فشار میدهد و میرود؟ عکسالعمل شما در این مواقع چه بوده است؟ تقریباً اکثر ما در چنین مواقعی شروع میکنیم پشت سر این شهروند حرف زدن و ناسزاگفتن! عجب آدم بیفرهنگی! این آدم تو خونه خودش هم آشغال رو زمین میانداخت! همین آدمها هستند که محیطزیست را خراب میکنند! حرفهایی از این دست گفته میشود ولی هیچ یک از ما پوست موزی که یکی دیگر بر زمین انداخته است را برنمیداریم درون سطل آشغال بیندازیم. چرا؟ چون خود را مسئول انجام آن نمیدانیم! چون فکر میکنیم همین که جلوی پای کسی پوست موز نیندازیم کافی است و دیگر وظیفهای برای جمع کردن پوست موز از جلوی پای دیگران متوجه ما نیست! وظیفه همکار من چه ربطی به من دارد؟ خدا نکند کار کسی به ادارهای بیفتد! زمانی که به ادارهای مراجعه میکنید و کارمند مورد نظر شما نباشد و مرخصی رفته باشد همکار این کارمند فقط در جواب سؤال شما که میپرسید پس کار من را چه کسی انجام میدهد؟ میگوید: فقط خود ایشان باید انجام دهند فعلاً هم که مرخصی هستند! خب کار ارباب رجوع در زمان غیبت ایشان را چه کسی باید انجام دهد؟ هیچ کس پاسخگو نیست، چرا؟ چون شخص نمیخواهد غیر از وظایف تعریف شده خودش کار دیگری را انجام دهد و البته چنین شخصی به طور حتم وظایف خودش را نیز درست انجام نمیدهد. همکاران کارمند غایب نیز اصلاً احساس همکاری و مسئولیتپذیری نمیکنند تا چهره همکار همیشه غایب مخدوش نشود. به آنها چه کار یکی دیگر را انجام دهند؟ کارش را که انجام نمیدهند و ارباب رجوع بیچاره هم سرگردان و بلاتکلیف است هیچ، کلی هم پشت سر همکار غایبشان حرف میزنند. آنها حتی برای لحظهای فکر نمیکنند که روزی هم خودشان مجبور میشوند مرخصی رفته و شاید کارشان به دیگری بیفتد. یلدای امسال یک دانه یاقوت نصیب فقرا نشد! در همین ایام عید کریسمس مطلبی را خواندم که بسیار تعجب کردم! در بخشی از این مطلب آمده بود قیمت بوقلمون در روزهای عادی ۲۵ دلار است ولی در ایام عید کریسمس، چون یکی از غذاهای سنتی این روزهاست با عرضه انبوه قیمت آن میشود ۵ دلار که همه اقشار جامعه حتی فقیرترین خانوادهها هم بتوانند در این شبها بوقلمون، این غذای سنتی را بخورند. واقعاً خیلی عجیب است آخر چرا این کسبه فرنگی ذهن اقتصادی ندارند؟ چه دلیلی دارد قیمت بوقلمون را بکنند ۵ دلار درحالی که میتوانند دو برابرش کنند و سود هنگفتی به جیبشان بزنند. اصلاً این خارجیها بلد نیستند چطوری پول دربیاورند! بله آنها بلد نیستند ولی ما خیلی خوب بلدیم. ایام شب یلداست و سور و سات این شب هم انار، آجیل و میوه است. مغازهدار وطنی آجیلی را که چند ماه پیش با قیمت همان چند ماه پیش خریداری کرده است در شب یلدا دو برابر میکند، چرا؟ چون باید از بازار داغ شب یلدا بیشترین سود را ببرد. اناری که در روزهای عادی قیمتش پنج، شش هزار تومان است در شب یلدا سیر سعودی میگیرد و چند برابر میشود. خیلی از مردم نتوانستند حتی چند انار خریداری کنند و به خانه ببرند. چرا؟ چون برخی کسبه باید سود کافی را از این آشفته بازار میبردند و خلاصه اینکه در شب یلدای امسال یک دانه یاقوت از آن «صددانه یاقوت دسته به دسته» استاد رحماندوست نصیب فقرا نشد! همه چیز را به گردن مسئولان انداختن، بیانصافی است همه افراد جامعه به درست یا غلط عادت کردهاند هر مشکلی که در جامعه وجود دارد را به گردن مسئولان بیندازند. نه آنکه ما بخواهیم مسئولیت مسئولان را نادیده بگیریم و آنها را مبرا از انجام وظایفشان بدانیم، نه، ولی هر کدام از ما شهروندان نیز در قبال یکدیگر و موضوعات مختلف جامعه مسئول هستیم. کاسبی که جنس خود را که از قبل با همان قیمت قبل خریداری کرده است ولی در ایام شب عید چند برابر میکند آیا رفتار او گردن مسئولان جامعه است؟ البته در ضرورت اعمال نظارت و کنترل کسبه از سوی مسئولان تردیدی نیست، اما آیا میتوان دوربین به دست همه را کنترل کرد؟ آیا فردی که آشغال روی زمین میریزد مسئولیتش به گردن مسئولان جامعه است؟ کسی که با سرعت از چراغ قرمز رد میشود و حادثه میآفریند مسئولیتش به گردن مسئولان جامعه است؟ و هزاران موارد دیگر که هیچکدام به طور مستقیم مسئولیتش به گردن مسئولان کشور نیست ولی ما همه را به گردن آنها میاندازیم تا مبادا وجدان خفتهمان بیدار و خدشهای به آن وارد شود. در واقع حتی مسئولیتهای خود را نادیده میگیریم و با انداختن تمام تقصیرها به گردن مسئولان، رفتار خود را توجیه میکنیم. بدون شک این رفتار غیرمنصفانه است و به نفع هیچ کس نیست. فقط انتقادگر نباشیم، خودمان هم مسئول هستیم چرا ما وقتی نمونههای رفتار غیرمسئولانه را میبینیم فقط انتقاد میکنیم و حتی درصدد جبران آن برنمیآییم؟ دائماً از رفتارهای غیرمسئولانه دیگران حرف میزنیم، اما خودمان کاری نمیکنیم، در حالیکه اگر در خانوادهها فرهنگ مسئولیتپذیری نهادینه شود در بیرون از خانواده و در اجتماع هم همانگونه که باید خود را نشان میدهد. اخیراً فیلم کوتاه تلگرامی از یکی از مقامات بلندپایه یکی از کشورها دیدم که وقتی از جلسه بیرون میآمد ناگاه لیوان قهوهاش از دستش به روی افتاد و تمام قهوه او روی زمین پخش شد. خیلی راحت میتوانست سری به نشانه تأسف تکان دهد و برود، ولی در نهایت تعجب رفت و تی نظافت را برداشت و زمین را پاک کرد. چون او خودش را مسئول آن کثیفی میدانست. در واقع این آموزه باید از کودکی برایمان جا بیفتد که تو خودت مسئول انجام تمام کارهایت هستی. اگر بر اثر بیاحتیاطی تو اتفاقی رخ دهد خود تو مسئول آن اتفاق هستی نه فرد دیگری. خب مسلماً وقتی در خانواده این رفتارها همیشه انجام شود آن کودک وقتی حتی وزیر هم شود خودش زمینی را که کثیف کرده تمیز میکند. باید مسئولیتپذیری افراد از خانوادهها صورت گیرد. والدین خود مسئول هستند تا فرزندانی با حس مسئولیتپذیری تربیت کنند. اگر هر کدام از والدین خود انسانهای مسئولی باشند قطعاً فرزندانی با همین حس تربیت میکنند. جامعه ما شدیداً نیاز به افرادی با حس مسئولیتپذیری دارد. از سویی تمام اتفاقات جامعه به گردن مقامات کشوری نیست و خیلی از آنها به فرهنگ و رفتار اجتماعی هر کدام از ما شهروندان برمیگردد. وقتی دل ما به حال هموطن خودمان نسوزد مقامات کشوری چهکاری از دستشان برمیآید؟ وقتی ما فقط به فکر سود و منفعت خود هستیم و برای لحظهای دیگران را در نظر نمیگیریم مقامات کشوری چهکاری از دستشان برمیآید؟ البته آنها هم وظایفی در این نوع رفتارهای اجتماعی بر عهده دارند مثل نظارت بیشتر بر قیمتهای اجناس در شبهای عید، برنامهریزی برای فرهنگسازی حس مسئولیتپذیری در افراد جامعه، پخش فیلمها و سریالهایی در این زمینه از رسانههای مختلف و... تا با تکرار مصادیق مسئولیتپذیری، این موضوع مهم کمکم در جامعه نهادینه شود.