از خود بگذریم تا به خود برسیم
سعیده سخایی | شنبه | 1397/04/02 | 09:30 | شماره ی اول
جوان/سبک زندگی/12دی97
با اینکه در برخی خانوادهها هنوز دو نسل در حال زندگی است، اما نسل جدید کم کردن این فاصله را پذیرا نیست و معتقد است هر نسلی ارزشهای خود را دارد و قدیمیها قدیمی و کهنه شدهاند. این درحالی است که نسل گذشته هم معتقد است بچههای امروزی زندگی کن و اهل نان درآوردن و سختی کشیدن نیستند، اخلاق هم ندارند و بزرگی و کوچکی هم سرشان نمیشود!
جوان /سبک زندگی/12 دی 97
مجید محمد
همه غصه از اینجای قصه شروع شد که مدام گفتیم یادش بخیر.
اما آیا برای یک بار هم که شده همتی کردیم تا آن رفتارهای خوب و سنتهای قشنگ را دوباره تکرار کنیم؟ وقتی یک مرد برای تشکیل زندگی بر این باور بود که فردیت و منیت دیگر مهم نیست و به خانواده و تشکیل آن دست یافته است، از خود گذشتن برای وی یک ارزش محسوب میشد و همچنین زنها در دورانهای مختلف و سالهای تا کنون بارها این مهم را تجربه کردهاند. گذشتهها گذشت، اما چقدر الگوها توانستند مفید باشند؟ چقدر توانستیم از الگوها استفاده مناسب کنیم؟ نسل قدیم چقدر توانست میان خود و نسل جدید طرح دوستی بریزد؟ چقدر توانست در تربیت نسل بعد از خود مؤثر باشد؟ و چقدر توانست ویژگی ازخودگذشتگی را به عنوان یک عنصر مهم در سلامت زندگی به نسل بعد از خود منتقل کند؟ پرونده صفحه امروز سبک زندگی را به موضوع ازخودگذشتگی اختصاص دادهایم. با ما همراه باشید.
نسلهایی که از خود نمیگذرند
قدیمترها خانواده از نقش اجتماعی مهمی برخوردار بود و به عنوان مثال اگر شخصی برای خرید میرفت و میگفت: من پسر فلانی هستم این یک اعتبار مهمی برای او بود. به واقع خانواده و افراد آن اثرگذاری زیادی در جامعه داشتند و جامعه نقش کمتری در تربیت صحیح یا ناصحیح آدمها داشت. درجامعه کنونی شاهد اثرگذاری بیشتر نهادهای مختلف فرهنگی، تربیتی، آموزشی و پرورشی، هنری و ... در مقایسه با گذشته و در مقایسه با خانواده هستیم. شاید یکی از دلایل آن گسترش دامنه فعالیت نهادهای اجتماعی باشد. بیتعارف امروزه درست یا غلط فضایل اخلاقی گاهی آن قدرها هم مهم نیست که بخواهیم خانواده و اصالت یک فرد را بررسی کنیم، همین که فیلم ساز خوبی است کافی است، بیآنکه بدانیم در دامن کدام عاطفه و محبتی پرورش یافته یا کدام اندیشهای او را تشویق و حمایت کرده است! این در حالی است که خانواده ذاتاً و به لحاظ هویتی یکی از مهمترین ارکان اثرگذار در جامعه است که با رشد آن از هر لحاظ جامعهای بهتر خواهیم داشت. این روزها متأسفانه خانواده تبدیل به یکی از آسیبپذیرترین نهادها شده است، در حالی که شاید اگر گاهی ازخودگذشتگی در میان اعضای آن اجرا شود مشکلات نیز کمتر خواهد شد.
با این همه امروز بیشترین دعوای خانوادههای نوظهور به موضوع فردگرایی برمیگردد. با اینکه در برخی خانوادهها هنوز دو نسل در حال زندگی است، اما نسل جدید کم کردن این فاصله را پذیرا نیست و معتقد است هر نسلی ارزشهای خود را دارد و قدیمیها قدیمی و کهنه شدهاند. این درحالی است که نسل گذشته هم معتقد است بچههای امروزی زندگی کن و اهل نان درآوردن و سختی کشیدن نیستند، اخلاق هم ندارند و بزرگی و کوچکی هم سرشان نمیشود!
هنوز خانوادههای با اصالت هستند
با این حال هنوز هم هرچند کم شمار ولی هستند خانوادههایی که توانستهاند از نسل خود چیزهای خوبی را به نسل جدید منتقل کنند و هنوز هستند دخترانی که دوست دارند ازدواج کنند، کدبانوی خانه باشند، بوی غذایشان تا ۱۰ خانه آن طرفتر برود، برای مردشان خانمی کنند و مادر شدن آرزویشان باشد، دلشان بخواهد به فرزندشان شیر بدهند و او را در دامان خویش پرورش دهند حتی اگر قرار باشد تحصیلشان به تعویق بیفتد یا به پرورش اندام نروند. حتی اگر قرار باشد آرایش نکنند و آراستن را ترجیح دهند تا مبادا نوزادشان آسیب ببیند. حتی اگر به قرار مدارشان نرسند، اما خانه را پایگاه ایمن مردشان کنند و کانون خانواده گرم باشد. حتی اگر خواستههایشان به اجابت نرسد؛ چراکه زندگی و تحکیم روابط در آن را اولویت میدانند و هنوز هستند مردانی که بیرون از خانه دلشان نیاید چیزی تنهایی بخورند و همان را بهانه کنند تا خانواده را بیرونی ببرند و دلی از عزا در بیاورند. مردانی که بیشترین دوستی و رفاقتشان با زن و فرزندشان است و دوستت دارمهایی که فقط به اهل بیت خود نثار کنند. هنوز مردانی هستند که کت از تن به در کنند و در سرما بر اندام همسرشان کنند، مردانی اهل کارزار که حتی نان را از چنگ شیر در بیاورند. هنوز هستند مردانی که به همسرشان میگویند من و تو نداریم من هم در کار خانه به تو کمک میکنم.
چرا باید ازخودگذشتگی کنیم؟
از خود گذشتن یک فضیلت اخلاقی بسیار مهم است که مصادیق بسیار زیبایی در خانه و خانواده دارد و بیشتر دعواهای زن و شوهری ناشی از فقدان یا کمرنگ شدن همین ویژگی است. شاید باور کردن برخی چیزها سخت باشد، اما حقیقت دارد که خانوادهای برای اینکه مرد و زن هر دو به دلیل اتفاق نظر و گذشت نداشت، از هم جدا شدند، در حالی که فروپاشی خانواده را با ازخودگذشتن میتوانیم در بسیاری از اوقات تبدیل به وابستگی و دلبستگی زیبا کنیم.
حالا چرا ازخودگذشتگی کنیم؟ اگر قرار به درک متقابل است و احترام به نظر یکدیگر، فداکاری و ازخودگذشتگی چرا؟ مگر زن و مرد نباید نقش یکدیگر را بپذیرند؟ پس هرکس جای خودش. زن و مرد اسیر هم نیستند، فردیت هم از انسان جدایی ناپذیر است، پس چرا اجباراً فداکاری کنیم؟ اینها بخشی از سؤالاتی است که به ذهن همه ما متبادر خواهد شد، اما واقعاً چرا؟ در اینباره با اسماعیل اباذری مدرس دانشگاه در زمینه مددکاری خانواده و کارشناس ارشد مددکاری در نهادهای بهزیستی و کمیته امداد گفتوگو کردهایم.
نتیجه ازخودگذشتگی به خود رسیدن است
متأسفانه در حال حاضر چیزی که در خانوادهها کمرنگ شده همین ازخودگذشتگی و فداکاری است که فقدان یا وجود آن میتواند مهمترین محرک برای فروپاشی یا عدم فروپاشی خانوادهها باشد. جالب اینجاست که این روحیه معنوی گاهی در جامعه به سرحد ایثار و از جانگذشتن میرسد، به گونهای که کسانی در راه نجات جان دیگران خود را به خطر میاندازند، در حالی که در بسیاری از خانوادهها رأی و نظر خود را با هم در نمیآمیزند چه برسد به از خودگذشتن!
یکی از نظریههایی که دراینباره موجود است رفتار مبادله هومنز است که به تبیین رفتار انسانها در قالب مبادله پرداخته و براین باور است که رفتار انسان و انجام آن در راستای برآورده شدن یکی از نیازهای اوست، حتی گاهی برای ارضای نیازهای فطری و فکری خود ایثار میکند.
علت کمرنگ شدن این فضیلت اخلاقی مهم در جامعه و نیز خانواده این است که انسان هرچقدر نسبت به خود بیگانهتر شود جای این رفتارها را چیزهای دیگری پر میکند، مانند مادیات و دلمشغولیات به دنیا و ظواهر. به واقع انسانی که مملو از منیت و خودخواهی شده باشد نمیتواند فداکاری کند.
اما چرا انسان مهمترین چیزی را که در طول تاریخ زندگیاش میسازد (خانواده) آن را خراب میکند. اساساً تعاملات برای چیست؟ آیا همین احترام به نظر هم خود نمونه فداکاری و ایثار نیست؟ آیا سازش و صلح در خانواده بهتر از جدال پیاپی نیست؟ حتی درک متقابل همان ازخودگذشتگی است. انسان وقتی از خود و منیات خود میگذرد در واقع تذهیب نفس میکند و دست از خودخواهی میکشد. البته همیشه هم نظر دادنها و خواستهها خودخواهی نیست. گاهی برای رشد یک زندگی، اعضای خانواده نظرات متفاوت و همسویی دارند، اما اینکه نظر چه کسی و چرا اقدام شود موجب مشاجره هم میشود. محیط خانواده باید همیشه مملو از مشارکت باشد. همدلی و همکاری از روی دوست داشتن به تحکیم خانواده کمک میکند. یکی از مهمترین چیزهایی که امروز نیاز خانوادههاست اصول مذاکره است. حالا بین زن و شوهر و بعد میان پدر و مادر و فرزندان. شما در یک معامله ساده نگاه کنید اگر حرف حرف یک نفر باشد، ممکن است اصلاً معاملهای اتفاق نیفتد، اما وقتی پای دونفر به میان میآید، یعنی دو نظر و با رعایت اصول مذاکره به نتیجه مثبت و مطلوب خواهند رسید، حال در خانواده که ارزش معنوی و اثرگذاری بهتر و ارزش بیشتری دارد اگر ما نسبت به یکدیگر با محبت رفتار کنیم موفق خواهیم بود. این به این معنا نیست که خواستهها مطرح نشود و از خواستهها بگذریم، بلکه بدین معناست که خواستهها را منطبق با خانواده، امکانات، سیاستها و امنیت آن پیش ببریم که به بدنه آن آسیبی نرساند. همه خانوادهها میتوانند با رعایت اصول مذاکره و ارتباط مؤثر با یکدیگر به جای جدال به نتیجههای خوبی در جهت رسیدن به خواستههای فردی خود در زندگی برسند. با این رویکرد، ازخودگذشتگی هم میتواند آغازی برای به خود رسیدن باشد.