تشریف ببرید اتاق روبرو ، مهر و امضا بشه
تعداد آدمهای جلوی اتاق روبرو خیلی نیست امّا
همه در حالِ هول دادن همدیگر هستند
آقایی دستش رو به چارچوب در گذاشته تا مثلا حق تقدّمش رو حفظ کنه
خانومی با اخم برمیگرده: ای وااااای میشه هول ندین؟!
آقای دیگه ای با فاصله یک وجب ، زل زده به صورت بغل دستیش
در اتاق هر چند دقیقه یک بار باز میشه
یک نفر در حالی که لبخندی پیروزمندانه بر لب داره
خلاف جهت هل دادن جمعیت، با فشار مضاعف میخواد خارج بشه
این داستان ادامه دارد...
داستان تکراری که همه جا هست
توی اداره، دانشگاه، بزرگراه، صف تاکسی و اتوبوس ...
چون ما آدمها گاهی فراموش میکنیم
قانونی رو که مورچه ها همیشه به یادشون هست
وقتی جلوی چشمامون رژه میرن ؛
توی یه خط مستقیم
منظّم، با فاصله و آروم
قانونی که میگه :
کوتاه ترین مسیر بین دو نقطه، خط راست است