روزنامه ایران| بخش فرهنگی| 28 مهر1397
مریم شهبازی
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی که انتشاراین قبیل آثاررا تلاشی برای جلب توجه مسئولان به فرهنگ و ضرورت این جلب توجه میداند، درباره کتاب تازهای که در دست تالیف دارد، گفت:«این کتاب درباره فرهنگ ایران و نسبتی است که با سرنوشت امروزمان و از سویی با توسعه دارد. در این کتاب به سراغ بخشهایی از فرهنگ ایران رفتهام که بتوان از طریق آن به پرسشهای جامعه امروز پاسخ داد. معتقدم فرهنگ از چنان دایره نفوذی برخوردار است که حتی مقدم بر سیاست و اقتصاد به حساب میآید. اقتصاد قادر به رقم زدن احوالات جامعه است، اما فرهنگ موجودیت یک جامعه را تضمین و بیان میکند.»
سید محمد بهشتی درباره «کوچه پس کوچههای روزمرگی» که به تازگی گام به کتابفروشیهای سطح کشور گذاشته است، گفت: «کوچه پس کوچههای روزمرگی» سومین جلد از مجموعه یادداشتهایی است که جلد نخست باعنوان «زیر دست و پای روزمرگی» و جلد دوم آن نیز با نام «در پرسه روزمرگی» در اختیار علاقهمندان قرار گرفت. این سه جلد کتاب دربردارنده یادداشتهای کوتاه و مقدمههایی است که درباره اشخاص مختلف نوشتهام.
به گفته بهشتی بهانه انتشار این یادداشتها گاه برپایی مراسم گرامیداشت برای برخی چهرههای شاخص و گاهی هم بواسطه وقوع اتفاقات مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بوده است. وی ادامه داد:«بهانه این یادداشتها وقوع اتفاقاتی بوده که شاید صورت ظاهری آنها هیچ ربطی به فرهنگ نداشته باشد و از نظر موضوعی ممکن است پراکنده به نظر برسند. آنچنان که گاه برخی به من خرده میگیرند که تو چرا در حوزه تخصصی خودت حرف نمیزنی و درباره هر موضوعی اظهارنظر میکنی!»
او افزود: «شاید موضوعات و افرادی که بهانه این یادداشتها شدهاند در ظاهر متفاوت باشند، اما در ارتباط با همه آنها میتوان به موضوع واحدی اشاره کرد که همانا «فرهنگ» است. به سراغ تألیف هیچ یک از این یادداشتها نرفتهام مگر از زاویه فرهنگی و این جوابی است که به نقد دوستان دارم.»
معاون سینمایی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات ادامه داد:«به عقیده من فرهنگ را نباید تنها به عرصههایی چون سینما، کتاب، موسیقی و... محدود کرد، به هر موضوعی میتوان از زاویه فرهنگ نگاه کرد و حتی به بررسیاش پرداخت. اگر با چنین نگاهی به بررسی ابعاد مختلف رویدادهای اجتماعی و حتی اقتصادی بپردازیم قادر به درک اتفاقات پس پرده آنها خواهیم بود.»
بهشتی یکی از اهدافی را که از انتشار این یادداشتها دنبال کرده کمک به درک این مطلب میداند که ردپای فرهنگ را میتوان بر تمام مسائل و اتفاقات امروز کشور دید. این استاد دانشگاه درباره دوره زمانی تالیف یادداشتهای مذکور تاکید کرد:«یادداشتهایی که در این سه جلد کتاب جای گرفتهاند آنهایی هستند که برای خودم جذاب بوده و از نظر زمانی هم دورهای 10 ساله را شامل میشوند. از آنجایی که صورت ظاهری یادداشتها درباره موضوعات مختلف است شاید بتوان آنها را روزنگار یا حتی هفتهنگار وقایعی دانست که برای یک فعال فرهنگی جذابیت داشتهاند.»
به گفته بهشتی از نمایشگاههایی که در موزه ملی برگزار شدهاند تا انتخابات امریکا یا حتی زلزلهای که در کرمانشاه رخ داد و تصادف قطار مشهد در سمنان از جمله موضوعات نوشتههایی هستند که در این کتاب درج شدهاند، البته او باز هم تاکید دارد که همه این موضوعات را از زاویه فرهنگی نوشته است.
وی با اشاره به یکی از یادداشتهای این مجموعه گفت:«همین واقعه قطار مشهد که به آن اشاره شد از منظر عموم یک حادثه بود و اغلب هم در صفحه حوادث روزنامهها به آن پرداخته شد. این در حالی است که در کنار همه وقایع تلخی که در این حادثه رقم خورد، شاهد بروز اتفاق بسیار مهمی درخلال این واقعه تلخ بودیم، پذیرایی و دلجویی گرم سمنانی ها از تبریزیها که مسافران این قطار بودند و تلاش برای کاهش درد و رنج آنان مساله مهمی است که کمتر کسی به آن توجه کرد. البته یادداشتهایی که با چنین نگاهی نوشتهام تنها به اتفاقاتی از این دست محدود نمیشود و تلاش کردهام در ارتباط با آدمها هم زاویه فرهنگ همچنان مدنظرم باشد.»
بهشتی که فرهنگ را از اولویتهای زندگی حرفهای خود میداند درباره چرایی این علاقهمندی گفت:«فرهنگ را میتوان دانایی یک جامعه دانست که بیاغراق بزرگترین ثروت و دارایی آن به شمار میآید. مسائل اقتصادی و سیاسی با وجود دربرگیری و اهمیتی که دارند همگی گذرا هستند و تنها چیزی که باقی میماند فرهنگ است.»
به گفته بهشتی شاید فرهنگ در صورت ظاهری اغلب وقایعی که جامعه با آنها مواجه است چندان مشهود نباشد اما به هر حال بواسطه فرهنگ است که موجودیت سایر بخشها تضمین میشود. او تاکید کرد:«با وجود همه تعارفها و گفتههای مسئولان درباره فرهنگ، متاسفانه برای آن اهمیت چندانی قائل نیستند. فرهنگ اولویت تصمیم گیریهای مسئولان نیست، با این همه نباید ناامید شویم، باید آنقدر یادداشت، مقاله و حتی کتاب منتشر کنیم تا بالاخره پی به این ضرورت ببرند.»
به گفته او همه افراد و اقشار جامعه میتوانند مخاطب این کتاب باشند چرا که فرهنگ امری عمومی است.
«توپ مروارید و شیخبهایی» عنوان کتاب دیگری است که در سال جاری از این فعال فرهنگی در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. او درباره محتوای این کتاب هم گفت:«شیخ بهایی به عنوان شخص و توپ مروارید به عنوان یک شی، از جمله موضوعاتی به شمار میآیند که درباره آنها افسانههای بسیاری شنیده میشود. در تاریخ معاصرمان این عامه مردم هستند که به این قبیل داستانها توجه نشان میدهند و اغلب هم با سرزنش جامعه نخبه روبهرو میشوند که اینها دروغ و خرافهاند!»
او درباره موضوعی که در قالب این کتاب دنبال کرده است، افزود: «بهدنبال طرح این موضوع بودهام که افسانه و تاریخ هر یک نسبتی با حقیقت دارند، حقیقتی که همان فرهنگ است و بحث من این است که بین تاریخ و افسانه با حقیقت چه نسبتی میتوان یافت؟ اینکه افسانهها حقیقت را میپوشانند یا قادر به بیان آن - حتی در شکلی عریانتر و دقیق تر- هستند»!