کمتر از صد سال پیش ، برگ خشک درختان هم قیمتی شده بود
مردم شهرهای مهمی از ایران گرسنه بودند
برگ درخت می خورد به تنگ استخوان پودر شده گاو و گوسفند ،
با مخلوط پوست هندوانه و خربزه.
شاید شکم ها کمی پر که نه آرام شود.
از کوچه و گذری نبود که صدای شیون طفلان رها شده از مادر
به امید ماندن در زندگی به گوش نرسد.
خشک سالی و قهر باران بود
یورش اقوام و ملل بیگانه
با اینکه ایران دست هایش را به نشانه تسلیم، بالا گرفته بود.
گرد سیاه وبا بیداد می کرد روی پیکره شهر
اطبا می گفتند وبا سوغاتی سربازان هندی تحت امر انگلیس است که با خود به شهرهای ایران آورده اند.
کورسوی امیدی نبود تا
تیغ هلال خون گرفته محرم به آسمان خشکی زده ایران گرفت
داغ دل های محبین حسین علیه السلام تازه شد
شرم از ایثار و از جان گذشتگی صاحب ماه و یارانش
نگذاشت همان اندک باقی مانده ی روز مبادا در پس پستوها پنهان بماند ؛
بیرون آمد و پخش شد بین اهالی شهر.
تا پیش از آن ، نذری غالب اگرچه چای و شربت بود
اما حالا صحبت از گرسنگی بود
دیگ های نذری در حالی رفت روی آتش که بیشتر غله و آذوقه شهر دست محتکرین بود
اما به گواه مورخانی چون اکبر شهری ؛ اهل خیری هم اگر یافت شد ؛ از میان همان طبقات فقیر و متوسط بود
که دیگهای دمپخت نذری بار گذاشتند.
فرهنگ عاشورایی چهره شهر را عوض کرده بود
هرچند که محتکرین هرگز حاضر به گشودن در انبار ارزاق و فروش آنها نشدند
پ ن 1 : این متن را در بخش صوت بشنوید
پ ن 2 : موسیقی استفاده شده در فایل صوتی ، اثر زنده یاد استاد جواد معروفی است از آلبوم عاشورا که بر مبنای نغمات عاشورای و برای پیانو ساخته و تنظیم شده است.
پ ن 3 : این قطعه بر مینای نوحه قدیمی" امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است ، شام غریبان است" ساخته شده است
پ ن 4 : در بخش ویدئو نیز بخشی از یک عزاداری با اجرای همین نوحه را تماشا میکنید.
پ ن 5 : در بخش تصاویر از عکس های خبرگزاری های مهر و میزان استفاده شده است...